باز هم آخرین سه شنبه سال و آتشهایی که در غروب و شامگاه آن به پا می شود. بی شک روا نیست که برای مردم فهیم ایران از خطر آتش بگوییم و از لطمات انفجار یا به آنها توصیه هایی کنیم که معمولا به کودکان میشود؛ اما چه کنیم که با وجود تذکرات و هشدارهای امنیتی و پزشکی که هر ساله تکرار می شود و پخش صحنه های دلخراشی که در اثر بی توجهی به این توصیه ها رخ داده است؛ باز شاهد آنیم که هر ساله عده ای به طرز فجیعی می سوزند و عده ای دچار نقص عضو می شوند و تعدادی هم متأسفانه به سال جدید نرسیده و سورشان به سوگ تبدل می شود.
به نظر می رسد بی توجهی به عواقب کار و تنها به فکر شور و لذت آنی بودن به اضافه اینکه همه هم مدعی اند کارشان بی خطر است و تدابیر لازم را اندیشیده اند؛ سبب می شود که این قصه پر غصه هر ساله تکرار شود.
این نوشته برای آن دسته از عزیزان است که در چهارشنبه سوری به دنبال سور و سُرُور می گردند و با تمام این بحثها و هشداها؛ همچنان اصرار دارند که از روی شعله های آتشی که به پا کرده اند پرش کنند و از صدای انفجاری که تولید می کنند لذت(!) برند و مطمئن هم هستند که تمام جوانب کار را دیده اند و کارشان کاملا بی خطر است.